اثر رأی غیرقابل تجزیه و تفکیک در مراحل مختلف شکایت از رأی

Authors

خلیل احمدی

استادیار گروه حقوق دانشگاه حقوق شهید چمران اهواز

abstract

منظور از رأی غیرقابل تجزیه و تفکیک که در مواد 308، 359 و 404 قانون آئین دادرسی مدنی پیش بینی شده، دعاوی بین خواهان ها یا خواندگان متعدد با منافع مشترک در اقامه دعوا یا دفاع از آن می باشد. آرای صادره در دعاوی مذکور وقتی محقق می شود که سبب دعوا بین آنها مشترک باشد. دعوای غیرقابل تجزیه یکی از مصادیق دعاوی بین اشخاص متعدد با منافع مشترک است و به دلیل اینکه کلیه خواندگان باید طرف دعوا قرار بگیرند، دعوای بین اشخاص متعدد دارای نفع مشترک فقط نسبت به خواندگان غیرقابل تجزیه می باشد. رأی غیرقابل تجزیه و تفکیک یا همیشه حضوری یا همیشه غیابی صادر می شود. در صورت صدور رأی غیرقابل تجزیه و تفکیک در مرحله تجدیدنظر و فرجام ، با توجه به غیرقابل تجزیه و تفکیک بودن رأی، حق تجدید نظر خواهی و فرجام خواهی دیگر محکوم علیهم ساقط می شود.  effect of “inseparable judgment” in different types of complaint against a court decision abstract the” inseparable judgment“has considered in articles 308, 359 and 404 iranian civil procedure code which relating to claims between plaintiffs and defendants with some interests. these claims are arising when there is a same cause of action. the “indispensable claim “is one of these cases and all of defendants shall be sued in these cases. if the” inseparable judgment “is issued in appeal or supreme court, because of the nature of the case, the rights to appeal of all persions are removing. key words: inseparable judgment, related claim, indispensible claim, default judgment

Upgrade to premium to download articles

Sign up to access the full text

Already have an account?login

similar resources

مفهوم و آیین دادرسی دعوا و رأی غیرقابل تجزیه و تفکیک

آیین دادرسی به دعوا و رأی غیرقابل تجزیه و تفکیک در نظام حقوقی ایران با ابهام و اجمال جدّی مواجه است. حتی یک تعریف ساده از قابلیت یا عدم‌قابلیت «تجزیه» و «تفکیک» در قانون دیده نمی‏شود تا بتوان مفهوم و مصداق «دعوای قابل تجزیه» و «رأی قابل تجزیه و تفکیک» را یافت. این موضوع دامنگیر رویة قضایی نیز شده است. هرگاه مسئلة جدا کردن بخشی از خواسته و صدور رأی در زمینة آن قسمت از خواسته که مقتضی صدور رأی است...

full text

شکایت از رأی مدنی در خلال مهلت طریقۀ شکایت دیگر و مقولۀ اسقاط حق شکایت

ممکن است شخصی حق داشته باشد از یک رأی به چند طریق شکایت کند. این طرق شکایت عادی و فوق‏العاده طی اصولی در کنار یا به دنبال هم هستند. اسقاط این حق شکایت بر اساس اصول شناخته‏شدة دادرسی میسر است. اما، دربارة نحوه و هنگامة اسقاط و برخورد آن با صلاحیت و اختیار توصیف دادگاه مرجوع‏الیه در تفسیر قوانین نزد دکترین و رویة دادگاه‏ها اختلاف‏هایی وجود دارد. برخی آن را ضمناً قابل اسقاط می‏دانند، برخی شعب فقط ب...

full text

توصیف رأی از منظر قابلیت شکایت (با نگاهی تطبیقی)

رأی را اوصافی است، اما از منظر شکایت از آن، چهار وصف بیش از همه رخ می‌نماید که به نظر نگارندۀ این مقاله دارای الزام قانونی و ضمانت اجرای معین است: توصیفِ داشتن یا نداشتن قابلیت شکایت از رأی، توصیف نوع شکایت، توصیف مرجع رسیدگی به آن و سرانجام توصیف مهلت آن. این امور چهارگانه از امور موضوعی، و نه حکمی، به‌شمار می‌آیند که باید در فرایند اعمال حکم بر موضوع توصیف شوند و از‌این‌رو، نمی‌توان مستند به ف...

full text

تأملی بر دیدگاه «تفکیک وحی و رأی»

عالمان شیعه، قلمرو وحی را وسیع دانسته و معتقدند همه گفتارها و رفتارهای پیامبر| برآمده از وحی است؛ اما برخی از محققان می‌کوشند نظریه «تفکیک وحی و رأی» را که متفاوت با نظر مشهور است، به علامه طباطبایی نسبت دهند. براساس این نظریه، باید بین سخنان آن حضرت در حوزه دین و احکام آن و گفته‌هایی که مربوط به زندگی عادی و امور روزمره و مدیریت جامعه است، تفاوت قائل شد. به دیگر سخن، گرچه پیامبر اسلام| سه مسئو...

full text

تأملی بر دیدگاه «تفکیک وحی و رأی»

عالمان شیعه، قلمرو وحی را وسیع دانسته و معتقدند همه گفتارها و رفتارهای پیامبر| برآمده از وحی است؛ اما برخی از محققان می کوشند نظریه «تفکیک وحی و رأی» را که متفاوت با نظر مشهور است، به علامه طباطبایی نسبت دهند. براساس این نظریه، باید بین سخنان آن حضرت در حوزه دین و احکام آن و گفته هایی که مربوط به زندگی عادی و امور روزمره و مدیریت جامعه است، تفاوت قائل شد. به دیگر سخن، گرچه پیامبر اسلام| سه مسئو...

full text

نقد و تحلیل رأی دادگاه در ابطال رأی داوری

اصل عدم مداخله دادگاه در شرط و اقدام داوری یکی از اصول و قواعد مهم حاکم بر داوری است. این اصل که ضمناً منطبق با اصل حاکمیت اراده نیز هست، استقلال داوری را تقویت نموده و دخالت دادگاه را در حداقل‌های تصریح شده مجاز می‌نماید. به هرحال حدود دخالت دادگاه در داوری با هدف نهایی احقاق حقوق مردم و احساس عدالت در موارد مصرح قابل توجیه بوده و منجر به تقلیل فاصله رسیدگی به ادعای حق در عالم اثبات با رسیدگی ب...

full text

My Resources

Save resource for easier access later


Journal title:
تحقیقات حقوقی

جلد ۱۸، شماره ۶۹، صفحات ۰-۰

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023